دیوان حافظ – دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد، باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رَوَد به باد

حافظ گرت ز پندِ حکیمان مَلالت است
کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد






  شاهنامه فردوسی - پادشاهى هوشنگ چهل سال بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت
همچو تبم نمی‌رود آتش مهر از استخوان
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

بیضه آوردن

(~. وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) بچه از تخم درآوردن.

بیضوی

(بِ یا بَ ضَ) [ ع. ] (ص نسب.) منسوب به بیضه.
۱- به شکل تخم مرغ.
۲- یکی از اشکال هندسی.

بیضی

(بِ) [ ع. ] (اِمر.) یکی از اشکال هندسی که کشیده تر از دایره بوده و دارای دو کانون می‌باشد.

بیطار

(بِ) [ معر. ] (ص.) دامپزشک. ج. بیاطره.

بیطره

(بَ یا بِ طَ رَ یا رِ) [ ع. ] (اِ.) دام پزشکی.

بیع

(بِ) [ ع. ] (مص م.)
۱- فروختن.
۲- خریدن.

بیعانه

(بِ نِ) (اِمر.) پول پیش، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می‌دهد.

بیعت

(بِ عَ) [ ع. بیعه ]
۱- (مص ل.) پیمان بستن.
۲- (اِ.) عهد، پیمان.
۳- (اِ.) معبد یهود و نصاری ؛ ج. بیعات.

بیعت شکستن

(~. شِ کَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م.) پیمان شکستن، بر هم زدن قرارداد.

بیعت گرفتن

(~. گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) عهد و پیمان از کسی گرفتن.

بیغار

(بِ) (اِ.) سرزنش، طعنه.

بیغاره

(بِ رِ) نک بیغار.

بیغال

(اِ.) نیزه، رمح.

بیغوش

(بِ) (اِ.) بایغوش.

بیغوله

(بِ لِ) (اِ.)
۱- کُنج، گوشه.
۲- ویرانه.

بیفتک

(تِ) [ فر. ] (اِ.) قطعه‌ای نازک از گوشت گاو که آن را سرخ کنند.

بیل

(اِ.) ابزاری دارای دسته بلند و صفحه‌ای پهن و قاشق مانند که برای جا به جا کردن خاک و گل به کار می‌رود.

بیل مز

(مَ) [ تر. ] (اِ.) ابله، زبان نفهم.

بیلاخ

(اِصت.) (عا.) = بیلَخ: به طعنه به کسی گویند که دست به کار نسنجیده‌ای زده و شکست خورده‌است. (معمولاً همراه با بالا بردن انگشت شست).

بیلان

[ فر. ] (اِ.) صورت ریز دارایی و بدهی شرکت‌ها و مؤسسات که معمولاً در آخر سال مالی تهیه شود، ترازنامه (فره).


دیدگاهتان را بنویسید