دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث

دردِ ما را نیست درمان الغیاث
هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

دین و دل بردند و قَصدِ جان کنند
الغیاث از جورِ خوبان، الغیاث

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلسِتانان الغیاث

خونِ ما خوردند این کافَردلان
ای مسلمانان چه درمان؟ الغیاث

هم‌چو حافظ روز و شب بی‌خویشتن
گَشته‌ام سوزان و گریان الغیاث



  شاهنامه فردوسی - آمدن افراسياب به نزديك پدر خود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه کیست
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

نظر دادن

(~. دَ) [ ع - فا. ] (مص ل.) اظهار عقیده کردن، عقیده خود را بیان کردن.

نظر قربانی

(~. قُ) (اِمر.) مهره‌ای که آن را برای دفع چشم زخم به گردن بیآویزند.

نظر کرده

(~. کَ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف.) (عا.) مورد توجه و عنایت درگاه الوهیت واقع شده.

نظرباز

(~.) [ ع - فا. ] (ص فا.)
۱- کسی که به نگریستن به چهره زیبارویان عادت دارد.
۲- شعبده باز.

نظربازی

(~.) [ ع - فا. ] (حامص.) تماشای زیبارویان، چشم چرانی.

نظربلند

(~. بُ لَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) دارای طبع غنی، دارای سعه صدر. مق نظرتنگ.

نظرتنگ

(~. تَ) [ ع - فا. ] (ص مر.)
۱- کوته فکر، دون همت.
۲- بخیل، خسیس.

نظره

(نَ رَ یا رِ) [ ع. نظره ] (مص م.)
۱- یک بار نگریستن، یک دفعه نظر انداختن.
۲- لمحه.
۳- هیأت.
۴- رحمت. ج. نظرات.

نظرپاک

(~.) [ ع - فا. ] (ص مر.) کسی که نظرش آلوده به هوی و هوس نیست.

نظریه

(نَ ظَ یِّ) [ ع. ] (اِ.) رأی، عقیده، فکر. ج. نظریات.

نظم

(نَ) [ ع. ]
۱- (مص م.) آراستن، ترتیب دادن.
۲- به رشته کشیدن مروارید.
۳- (اِ.) کلام موزون و با قافیه.

نظمیه

(نَ یُِ) (اِ.) گرفته شده از عربی ؛ در گذشته به اداره انتظامی و شهربانی گفته می‌شود.

نظیر

(نَ) [ ع. ] (ص.)
۱- مثل، مانند. ج. نظراء.
۲- شریک، انباز.

نظیف

(نَ) [ ع. ] (ص.) پاکیزه، تمیز.

نظیم

(نَ ظِ) [ ع. ] (اِمف.)
۱- به رشته کشیده شده.
۲- به نظم درآورده شده (شعر).

نعاب

(نُ) [ ع. ] (مص ل.) آواز دادن کلاغ.

نعاس

(نُ) [ ع. ] (اِ.) سستی، خواب، چُرت.

نعال

(نِ) [ ع. ] (اِ.)
۱- جِ نعل ؛ کفش‌ها، پاپوش.
۲- پایین مجلس، درگاه.

نعامه

(نَ مِ) [ ع. نعامه ] (اِ.) شترمرغ.

نعایم

(نَ یِ) [ ع. ] (اِ.) ج نعامه. شتر مرغان. بیستمین منزل از منازل قمر.


دیدگاهتان را بنویسید