دیوان حافظ – دل از من برد و روی از من نهان کرد

دل از من برد و روی از من نهان کرد

دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد

که را گویم که با این دردِ جان‌سوز؟
طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت؟
که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد

عدو با جانِ حافظ آن نکردی
که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد





  شاهنامه فردوسی - آفرینش ماه
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

صیاد ز پیش آید و گرگ اجل از پی
آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

انثی

(اُ ثا) [ ع. ] (اِ.) ماده، زن، زنینه ؛ ج. اناث.

انجاء

(اِ) [ ع. ] (مص م.)
۱- رهانیدن، رهایی دادن.
۲- آشکار کردن.

انجاب

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ نجیب ؛ پاک نژادان.

انجاح

( اِ ) [ ع. ] (مص ل.)۱ - برآوردن حاجت.
۲- پیروز شدن.

انجاد

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ نجد.
۱- زمین بلند.
۲- آن چه بدان خانه را زینت کنند.

انجاز

( اِ ) [ ع. ] (مص م.)
۱- برآوردن نیاز.
۲- وفا کردن وعده.

انجاس

(اَ) [ ع. ] جِ نجس ؛ پلیدی‌ها.

انجاس

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) نجس کردن، پلید ساختن.

انجال

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ نجل ؛ فرزندان، نسل‌ها.

انجام

( اَ ) [ په. ] (اِ.) پایان، انتها.

انجامیدن

(اَ دَ) (مص ل.)
۱- پایان گرفتن.
۲- اجرا شدن.
۳- منجر شدن.

انجذاب

(اِ جِ) [ ع. ] (مص ل.) کشیده شدن.

انجرار

(اِ جِ) [ ع. ] (مص م.) کشیده شدن.

انجلاء

(اِ جِ) [ ع. ] (مص ل.) روشن شدن، آشکار گشتن.

انجم

(اَ جُ) [ ع. ] (اِ.) جِ نجم ؛ ستارگان.

انجماد

(اِ جِ) [ ع. ] (مص ل.) یخ بستن، جامد گردیدن.

انجمن

(اَ جُ مَ) [ په. ] (اِ.)
۱- مجمع، مجلس.
۲- گروه افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن ...

انجوخیدن

(اَ دَ) (مص ل.) = انجخیدن: چین و چروک یافتن پوست چهره و بدن.

انجیدن

(اَ دَ) (مص م.)
۱- ریز ریز کردن.
۲- بیرون کشیدن.
۳- نیشتر زدن در حجامت.
۴- زخم زدن.

انجیر

( اَ ) (اِ.) = انجیل: تین، درختی از تیره گزنه‌ها و جزو دسته توت‌ها دارای میوه‌ای شیرین و گوشت دار با ویتامین‌های A، B، C و بر خلاف توت یک پایه‌است و گل‌های نر و ماده اش بر ...


دیدگاهتان را بنویسید