رفتن فريدون به جنگ ضحاك
فريدون بخورشيد بر برد سر كمر تنگ بستش بكين پدر
برون رفت خرّم بخرداد روز بنيك اختر و فال گيتى فروز
سپاه انجمن شد بدرگاه او بابر اندر آمد سر گاه او
بپيلان گردون كش و گاوميش سپه را همى توشه بردند پيش
كيانوش و پر مايه بر دست شاه چو كهتر برادر ورا نيك خواه
همى رفت منزل بمنزل چو باد سرى پر ز كينه دلى پر ز داد
باروند رود اندر آورد روى چنانچون بود مرد ديهيم جوى
اگر پهلوانى ندانى زبان بتازى تو اروند را دجله خوان
دگر منزل آن شاه آزاد مرد لب دجله و شهر بغداد كرد
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
«رهی معیری»
[ فر. ]
۱- (ص نسب.) هنرپیشه‌ای که اعمال و احساسات را به وسیله حرکات نمایش دهد.
۲- (اِ.) فن تقلید و مجسم کردن اعمال و احساسات به وسیله حرکات (بدون تکلم).
[ تر. ] (اِ.) هزار.
[ فر. ] (اِ.) ماده منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می‌کنند ؛ ~ ضد تانک مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود. ؛ ~ ضد ...
[ اَوِس. ] (اِ.)
۱- آبگینه، شیشه شراب، پیاله.
۲- لعابی آبی رنگ که با آن نقره و طلا را نقاشی می‌کنند.
۳- لایه بیرونی دندان.
۴- نام گلی زیبا.
۵- پرنده‌ای است از راسته سبک بالان با پرهای سیاه و قهوه‌ای.
(ص.) آبی رنگ، لاجوردی
(نِ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم مطالعه کانی‌ها به ویژه از لحاظ ترکیب و خواص و رده بندی و نحوه تشکیل، کانی شناسی. (فره).
(اِ.)
۱- بهشت.
۲- آسمان.
(نُ) [ فر. ] (اِ.) پیش نویس.
[ انگ. ] (اِ.) وسیله نقلیه موتوری به شکل اتوبوس کوچک.
[ فر. ] (اِ.) پیراهن یا دامن زنانه کوتاه، تا چند سانتی متر بالاتر از زانو.
(تُ) [ فر. ] (اِ.) نقاشی سنتی معمولِ در شرق که در آن تصاویر کوچک و بدون رعایت پرسپکتیو می‌باشد.
(تُ) [ فر. ] (ص.) کسی که به سبک مینیاتور نقاشی می‌کند.
(مُ) [ فر - لا. ] (اِ.) = مینیمم:
۱- کمترین مقدار، حداقل ؛ مق ماکزیموم.
۲- کوچکترین مقدار یک تابع، کمینه (فره).
(هَ) (اِ.) وطن، مسکن، بوم.
(وِ) (اِ.) بار، ثمر. ؛ ~ی دل کنایه از: فرزند است.
[ فر. ] (اِ.) نوعی از سنگ به رنگ سیاه یا سفید و قابل تورق.
(مِ) [ انگ. ] (اِ.) آرایش صورت با مواد آرایشی.
(مِ کَ دِ) (اِ.) شراب خانه، می‌خانه.
(رُ) [ فر. ] (اِ.) = میکرب: جانداران ریز ذره بینی که در آب، هوا و خاک و غیره وجود دارند و تولید بیماری‌های گوناگون می‌کنند.
(رُ کُ) [ فر. ] (اِ.) =میکروسکپ: دستگاهی که به وسیله آن اجسام بسیار کوچک را می‌بینند، ریزبین (فره).
