دیوان حافظ – عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت

عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه‌سرشت
که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت

همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت

سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکده‌ها
مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت

ناامیدم مکن از سابقهٔ لطفِ ازل
تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

نه من از پردهٔ تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت

حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت




  دیوان حافظ - چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

میان پرده

(پَ دِ) (اِمر.) نقطه‌هایی که بین حروف پا پرده‌های متروک گذارند، نیم پرده.

میانجی

(ص.) واسطه، شفیع.

میانه

(نِ) [ په. ] (اِ.) وسط، میان چیزی.

میانه رو

(~. رُ) (ص فا.) معتدل، کسی که نه افراط می‌کند نه تفریط.

میانه کردن

(~. کَ دَ) (مص ل.)فاصله گرفتن، دور شدن.

میانگین

(ص نسب.)
۱- وسطی.
۲- معدل.

میاه

[ ع. ] (اِ.) آب‌ها. ج. ماء.

میاومه

(مُ وَ مَ یا وِ مِ) [ ع. میاومه ] (مص م.) روزمزد قرار دادن.

میت

(مَ یِّ) [ ع. ] (ص.) مرده. ج. اموات.

میترا

(اِ.)
۱- فرشته موکل بر مهر و محبت.
۲- فرشته نگهبان راستی و عهد و پیمان.
۳- مظهر روشنایی و فروغ.

میته

(مَ تَ یا مِ تِ) [ ع. میته ] (اِ.) حیوانی که خود مرده باشد یا با ذبحی غیرشرعی کشته شده باشد؛ مردار.

میتولوژی

(تُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم تفسیر اساطیر و قهرمانان و خدایان افسانه‌ای، اسطوره شناسی.

میتین

(اِ) کلنگ، تیشه یا میلی که با آن سنگ را بتراشند.

میتینگ

[ انگ. ] (اِ.) تجمع موقت گروهی از مردم برای مذاکره و ایراد یا استماع و نطق‌های اجتماعی و سیاسی که معمولاً طی قطعنامه‌ای خواست‌های افراد شرکت کننده در آن قرائت می‌شود، تجمع (فره).

میثاق

[ ع. ] (اِ.) عهد، پیمان.

میخ

(اِ.) میله فلزی برای اتصال تکه‌های چوب یا نصب چیزی به دیوار.

میخ

(اِ.) شاش، بول.

میخ طویله

(طَ لِ) (اِمر.) میخ بزرگ که در زمین فرو کنند برای بستن چهارپایان.

میخانه

(مَ. نَ یا مِ. نِ) (اِمر.) شراب فروشی.

میخچه

(چِ) (اِمصغ.)
۱- میخ کوچک.
۲- برآمدگی کوچک و سفت که بر اثر فشار روی انگشتان به وجود می‌آید.


دیدگاهتان را بنویسید