مقدمه شاهنامه فردوسی

بنام خداوند جان و خرد                       كزين برتر انديشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جاى                      خداوند روزى‏ده رهنماى‏

         خداوند كيوان و گردان سپهر                   فروزنده ماه و ناهيد و مهر

         ز نام و نشان و گمان برترست                    نگارنده برشده پيكرست‏

         به بينندگان آفريننده را                        نبينى مرنجان دو بيننده را

         نيابد بدو نيز انديشه راه                         كه او برتر از نام و از جايگاه‏

         سخن هر چه زين گوهران بگذرد                    نيابد بدو راه جان و خرد

         خرد گر سخن برگزيند همى                   همان را گزيند كه بيند همى‏

         ستودن نداند كس او را چو هست               ميان بندگى را ببايدت بست‏

         خرد را و جان را همى سنجد اوى            در انديشۀ سخته كى گنجد اوى‏

         بدين آلت راى و جان و زبان                        ستود آفريننده را كى توان‏

         به هستيش بايد كه خستو شوى                ز گفتار بى‏كار يك سو شوى‏

         پرستنده باشى و جوينده راه                   بژرفى بفرمانش كردن نگاه‏

         توانا بود هر كه دانا بود                         ز دانش دل پير برنا بود

         از اين پرده برتر سخن گاه نيست          ز هستى مر انديشه را راه نيست‏

                       

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

رادیولوژی

(~. لُ) [ فر. ] (اِمر.) شاخه‌ای از پزشکی که با استفاده از پرتو ایکس و انواع پرتوها به تشخیص و درمان بیماری کمک می‌کند، پرتوشناسی (فره).

رادیولوژیست

(~. لُ) [ فر. ] (اِمر.) = رادیولگ: پرتوشناس (فره).

رادیولگ

(~. لُ) [ فر. ] (اِمر.) پرتوشناس، رادیولوژیست.

رادیوم

(یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است طبیعی و کمیاب و پرقیمت. دارای تشعشع خاص که در ۱۸۹۸ به وسیله مادام کوری و شوهرش در معادن اورانیوم کشف گردید. این عنصر جسمی است سفید و درخشنده و موجد حرارت.

رادیوگرافی

(~. گِ) [ فر. ] (اِمر.) شیوه بررسی بدن با تاباندن پرتوهای ایکس بر آن و تولید تصویرهایی بر روی کلیشه یا پرده‌های حساس، پرتونگاری (فره).

رادیکال

[ فر. ] (ص.)
۱- ریشه‌ای، اساسی.
۲- طرف دار اصلاحات کامل در امور کشور.
۳- دراصطلاح ریاضی: علامت جذر و کعب.
۴- ریشه n ام یک عدد یا یک عبارت که با علامت ّنشان داده شود.

رادیکالیسم

[ فر. ] (ص مر.)
۱- بنیادگرایی.
۲- تندروی.

راز

[ په. ] (اِ.) مطلب پوشیده، امر پنهان.

راز

(اِ.) = رز: رنگ، لون.

راز

[ معر. ] (اِ.)
۱- یکی از آلات بنایان ج. رازه.
۲- گلکار، طیان.

رازبان

(ص مر.)
۱- رازدار.
۲- در گذشته به کسی که عرایض حاجتمندان را به عرض شاه و امیر می‌رسانید می‌گفتند.

رازق

(زِ) [ ع. ] (اِفا.) روزی دهنده، روزی - رسان.

رازقی

(~.) (اِ. ص.)
۱- نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم می‌گیرند.
۲- نوعی انگور که دانه‌های ریز دارد.

رازقیه

(زِ یِ) [ ع. ] (اِ.)
۱- جامه کتانی سفید.
۲- باده، می‌، شراب.

رازک

(زَ) (اِ.) گیاهی است از تیره گزنه‌ها از دسته شاهدانه‌ها. نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده. بوی گل‌هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن‌ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است. حشیشه ...

رازی

(ص نسب.) منسوب به ری، اهل ری.

رازیانه

(نِ) (اِ.) بادیان، والان ؛ گیاهی است خوشبو با دانه‌های ریز که برای نفخ مفید است.

راسب

(س) [ ع. ]
۱- (اِفا.) ته نشین شونده، ته نشین گردیده.
۲- (اِ.) درد که در ته ظرف ماند.
۳- ماده دارویی که در ته لوله آزمایش یا ته بالن و دیگر ظروف آزمایشگاهی ته نشین شود.
۴- گل و لای و دیگر ...

راست

[ په. ]
۱- (ص.) بی انحراف، مستقیم.
۲- سالم، بی عیب.
۳- صواب، درست.
۴- (ق.) درست، دقیقاً.
۵- (اِ.)مقابل چپ.
۶- (اِ.) اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می‌شود این اصطلاح ب ...

راست

پنجگاه (پَ)(اِمر.)یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است و آن از لحاظ مقام با ماهور اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایه «وفا» و در ویولن در مایه «سل» یا «لا» می‌نوازند.


دیدگاهتان را بنویسید

معنی