شاهنامه فردوسی – كشته شدن سيامك بر دست ديو

كشته شدن سيامك بر دست ديو

      

          سخن چون بگوش سيامك رسيد            ز كردار بدخواه ديو پليد

         دل شاه بچه بر آمد بجوش            سپاه انجمن كرد و بگشاد گوش‏

         بپوشيد تن را بچرم پلنگ            كه جوشن نبود و نه آيين جنگ‏

         پذيره شدش ديو را جنگ جوى            سپه را چو روى اندر آمد بروى‏

         سيامك بيامد برهنه تنا            بر آويخت با پور آهرمنا

         بزد چنگ وارونه ديو سياه            دو تا اندر آورد بالاى شاه‏

         فكند آن تن شاهزاده بخاك            بچنگال كردش كمرگاه چاك‏

        سيامك بدست خروزان ديو            تبه گشت و ماند انجمن بى‏خديو

         چو آگه شد از مرگ فرزند شاه            ز تيمار گيتى برو شد سياه‏

         فرود آمد از تخت ويله كنان            زنان بر سر و موى و رخ را كنان‏

         دو رخساره پر خون و دل سوگوار            دو ديده پر از نم چو ابر بهار

         خروشى بر آمد ز لشكر بزار            كشيدند صف بر در شهريار

         همه جامها كرده پيروزه رنگ            دو چشم ابر خونين و رخ با درنگ‏

         دد و مرغ و نخچير گشته گروه            برفتند ويله كنان سوى كوه‏

         برفتند با سوگوارى و درد            ز درگاه كى شاه برخاست گرد

         نشستند سالى چنين سوگوار            پيام آمد از داور كردگار

         درود آوريدش خجسته سروش            كزين بيش مخروش و بازآر هوش‏

         سپه ساز و بركش بفرمان من            برآور يكى گرد از آن انجمن‏

         از آن بدكنش ديو روى زمين            بپرداز و پردخته كن دل ز كين‏

         كى نامور سر سوى آسمان            بر آورد و بدخواست بر بدگمان‏

         بر آن برترين نام يزدانش را            بخواند و بپالود مژگانش را

         و زان پس بكين سيامك شتافت            شب و روز آرام و خفتن نيافت‏

 

                       

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فرهنگ معین

جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

آنتریک

(تِ) [ ازفر. ] (اِمص.)
۱- تحریک، توطئه.
۲- ماجرای هیجان انگیز در یک داستان و نمایش یا فیلم که باعث جلب توجه یا علاقه می‌شود.

آنتن

(تِ) [ فر. ] (اِ.)دستگاهی برای پخش یا دریافت امواج الکترومغناطیسی.

آنتی بیوتیک

[ فر. ] (اِمر.) به ماده‌ای که مانع ادامه حیات و تکثیر و رشد دسته‌ای از باکتری‌ها و عوامل بیماری زا شود گویند، پادزهر، پادزیست (فره).

آنتی تز

(تِ) [ فر. ] (اِ.) دومین طرف از مجموعه تز، آنتی تز و سنتز، وجود یا قضیه‌ای که در برابر تز قرار می‌گیرد یا آن را نقض می‌کند، برابرنهاد.

آنتی هیستامین

[ انگ. ] (اِ.) دارویی که بازدارنده برخی آثار هیستامین به ویژه نقش آلرژی زای آن باشد، ضد هیستامین. (فره).

آنتیک

[ فر. ] (ص.)
۱- دیرینه، باستانی، عتیقه (فره).
۲- (عا.) باارزش، قیمتی.
۳- (عا.) بسیار بد، سخت زشت و کریه.

آنجا

(اِ.) آن مکان، مکان مورد اشاره یا مورد نظر.

آند

(نُ دْ) [ انگ. ] (اِ.) مسیری که جریان برق مثبت طی می‌کند تا در قطب منفی وارد الکترولیت شود. اصطلاحاً قطب مثبت.

آندوتوکسین

(دُ تُ) [ فر. ] (اِ.) سمی که در باکتری وجود دارد و تنها پس از تجزیه یا مردن یا متلاشی شدن یاخته باکتریایی آزاد می‌شود، درون زهرابه. (فره).

آندودرم

(دُ دِ رْ) [ فر. ] (اِ.)
۱- درونی ترین لایه از سه لایه زاینده اولیه جنین جانور که بخشی از لوله گوارش و ریه‌ها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید.
۲- درونی ترین لایه پوست که مانند غلافی بافت آوندی ...

آندوسپرم

(دُ پِ) [ فر. ] (اِ.) قسمتی از بذر که مواد غذایی مورد نیاز جنین را تأمین کند، خورش. (فره).

آندوسکوپی

(دُ سْ کُ) [ فر. ] (اِمص.) معاینه مجراها و حفره‌های داخلی بدن با درون بین (آندوسکوپ)، درون بینی. (فره).

آندون

(ق.)
۱- آن جا.
۲- بدان سوی، بدان جهت.
۳- آنچنان.

آنرمال

(نُ) [ فر. ] (ص.) نابهنجار، غیرعادی.

آنزیم

[ فر. ] (اِ.) گروهی از پروتئین‌های کاتالیزی که یاخته‌های زنده آن‌ها را تولید می‌کنند و حد واسط فرایندهای شیمیایی حیات هستند، زی مایه. (فره.)

آنسه

[ ع. آنسه ] (اِفا.) مؤنث آنس، زن نیکو، خانم. ج. اوانس، آنسات.

آنسیلین

(اِ.) مایعی است بی رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می‌شود و در آب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است و نشانه آن در شیمی ۲ NH 5 H ۶ C است. ...

آنسیکلوپدی

(لُ پِ) [ فر. ] (اِ.) = انسیکلوپدی: دایره المعارف، کتابی که تمام لغات و اصطلاحات علمی و ادبی یک زبان به ترتیب حروف هجا در آن نوشته شده‌است.

آنفارکتوس

[ فر. ] (اِ.) قسمتی از بافت (قلب یا کلیه) که شریان مشروب کننده آن بسته باشد.

آنفولانزا

(فُ) [ فر. ] (اِ.)نوعی بیماری ویروسی مسری که نشانه‌های آن سردرد، تب، کم اشتهایی، ضعف و کوفتگی عمومی، سرفه و عطسه‌است.


دیدگاهتان را بنویسید