شاهنامه فردوسی – آفرینش ماه

گفتار اندر آفرینش ماه

       

چراغست مر تيره شب را بسيچ            ببد تا توانى تو هرگز مپيچ‏

         چو سى روز گردش بپيمايدا            شود تيره گيتى بدو روشنا

          پديد آيد آنگاه باريك و زرد             چو پشت كسى كو غم عشق خورد

         چو بيننده ديدارش از دور ديد            هم اندر زمان او شود ناپديد

         دگر شب نمايش كند بيشتر            ترا روشنايى دهد بيشتر

         بدو هفته گردد تمام و درست            بدان باز گردد كه بود از نخست‏

         بود هر شبانگاه باريكتر            بخورشيد تابنده نزديكتر

         بدينسان نهادش خداوند داد            بود تا بود هم بدين يك نهاد

 

                       

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فرهنگ معین

هفت رنگ

(~. رَ)
۱- (اِمر.) از قدیم هفت رنگ را از میان رنگ‌ها اصلی دانسته‌اند (سبح الوان) و آن‌ها عبارتند از: الف - به قولی: سیاه، خاکی (خاکستری)، سرخ، زرد، سفید، کبود، زنگاری. ب - و به قولی: زرد، آبی، نارنجی، سرخ، بنفش، سبز، نیلگون. ضح - قدما هر رنگ را به یکی از سیارات هفتگانه و یکی از روزهای هفته نیز اختصاص می‌دادند؛ از این قرار: زرد (آفتاب - یکشنبه)، آبی (ماه - دوشنبه)، نارنجی (مریخ - سه شنبه)، سرخ (عطارد - چهارشنبه)، بنفش (مشتری - پنجشبنه)، سبز، (زهره - آدینه)، نیلگون (زحل - شنبه).
۲- نام گلی است در هندوستان و آن هفت رنگ دارد.
۳- (ص مر.) چیزی که به هفت رنگ منقش باشد، هر چیز منقش.

دیدگاهتان را بنویسید