شاهنامه فردوسی – آفرینش آفتاب

گفتار اندر آفرینش آفتاب

ز ياقوت سرخست چرخ كبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود

بچندين فروغ و بچندين چراغ بياراسته چون بنوروز باغ‏

روان اندرو گوهر دلفروز كزو روشنايى گرفتست روز

ز خاور بر آيد سوى باختر نباشد ازين يك روش راست‏تر

ايا آنكه تو آفتابى همى چه بودت كه بر من نتابى همى

شاهنامه فردوسی - آگاهى يافتن فريدون از كشته شدن ايرج‏

اشعار شاهنامه, اشعار فردوسی, شاهنامه, شعر پارسی, شعر فارسی, شعر فردوسی, فردوسی, گفتار اندر آفرینش آفتاب

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

به یک قرار که در روزگار می‌ماند؟
چنین که تنگ گرفته است بر صدف دریا
«صائب تبریزی»

دیوان حافظ – مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

دیوان حافظ – نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

دیوان حافظ – کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد

دیوان حافظ – برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست

دیوان حافظ – خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

دیوان حافظ – مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

دیوان حافظ – بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

دیوان حافظ – به آب روشن می عارفی طهارت کرد

شاهنامه فردوسی – گرفتن شاه هاماوران كاوس را

شاهنامه فردوسی – رزم سهراب با گردآفريد

شاهنامه فردوسی – رفتن ايرج به نزد برادران

شاهنامه فردوسی – كشته شدن سيامك بر دست ديو

شاهنامه فردوسی – خواب ديدن سام از چگونگى كار پسر

شاهنامه فردوسی – پاسخ دادن شاه يمن جندل را

شاهنامه فردوسی – رفتن ايرج بسوى پدر

شاهنامه فردوسی – بند كردن فريدون ضحاك را

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آجر نسوز

(~ ِ نَ) (اِمر.) نوعی از آجر که از اکسید منیزیوم و برخی از سیلیکات‌های دیرگداز ساخته می‌شود و در مقابل حرارت مقاومت دارند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.