شاهنامه فردوسی – آفرینش آفتاب

گفتار اندر آفرینش آفتاب

ز ياقوت سرخست چرخ كبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود

بچندين فروغ و بچندين چراغ بياراسته چون بنوروز باغ‏

روان اندرو گوهر دلفروز كزو روشنايى گرفتست روز

ز خاور بر آيد سوى باختر نباشد ازين يك روش راست‏تر

ايا آنكه تو آفتابى همى چه بودت كه بر من نتابى همى

دیوان حافظ - شاهدان گر دلبری زین سان کنند

اشعار شاهنامه, اشعار فردوسی, شاهنامه, شعر پارسی, شعر فارسی, شعر فردوسی, فردوسی, گفتار اندر آفرینش آفتاب

بدون نظر

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ریش به آزار دگر
«حافظ»

دیوان حافظ – درد ما را نیست درمان الغیاث

دیوان حافظ – گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

دیوان حافظ – شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

دیوان حافظ – گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

دیوان حافظ – سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

دیوان حافظ – شاهدان گر دلبری زین سان کنند

دیوان حافظ – دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

دیوان حافظ – شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

شاهنامه فردوسی – راى زدن رودابه با كنيزكان

شاهنامه فردوسی – بنياد نهادن اين نامه

شاهنامه فردوسی – پرسيدن همسر مهراب از دستان ويژگيهاى او را

شاهنامه فردوسی – رزم كاوس با شاه هاماوران

شاهنامه فردوسی – شكيبايى ايرج و برترى عقلش

شاهنامه فردوسی – خوان پنجم گرفتار شدن اولاد به دست رستم

شاهنامه فردوسی – كشته يافتن ويسه پسر خود را

شاهنامه فردوسی – آگه شدن منوچهر از كار سام و زال زر

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یوگا

[ سنس. ] (اِ.) مجموعه‌ای از تمرین‌های بدنی برای تأمین تن درستی و به دست آوردن قدرت روحی.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.