دیوان حافظ – یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت

خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید
تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت

فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دستِ توام مرحمتی کن
فردا که شَوَم خاک چه سود اشکِ ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیرِ اَحِبّا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خمِ ابرویِ ساقی
بر می‌شکند گوشهٔ محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سرِ زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت





  شاهنامه فردوسی - فرستادن سر سلم را به نزد فريدون
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کمیته

(کُ تَ یا تِ) [ فر. ]
۱- (اِ.) انجمن، حزب.
۲- هیئتی از افراد که برای رسیدگی، پژوهش، اقدام یا تهیه گزارش در مورد کاری تعیین می‌شود، کارگروه (فره).

دیدگاهتان را بنویسید