دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  دیوان حافظ - ساقی به نور باده برافروز جام ما
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

از خود بریده بر سر آتش نشسته‌ایم
ما را به یک نگه به خدا می‌توان رساند
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ارث

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) سهم بردن از اموال شخص مرده.
۲- (اِ.) آنچه از مال مرده که به بازماندگانش رسد، مرده ریگ، مُردَر، ارثیه. ؛~ بابای کسی کنایه از: مال و ثروت شخصی کسی.

دیدگاهتان را بنویسید