دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  دیوان حافظ - جز آستان توام در جهان پناهی نیست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود
گو نفسی که روح را می‌کنم از پی اش روان
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آیینه پیل

(~ء) (اِمر.)
۱- طبل یا دُهُل بزرگ که آن را بر پیل می‌نواختند.
۲- جرس و زنگی که بر پیل می‌آویختند.

دیدگاهتان را بنویسید