دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  شاهنامه فردوسی - پادشاهى دادن سام زال را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

چون صدف، جمعی که گوهر می‌فشاندند از دهن
حلقه در گوش لب لعل سخندان تواند
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آیفون

(فُ) [ انگ. ] (اِ.)
۱- نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط، آوابر. (فره).
۲- نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت -‌های مختلف یک ساختمان به کار می‌رود. ؛~ تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می‌توان چهره شخص را در بیرون از ساختمان دید.

دیدگاهتان را بنویسید