دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  دیوان حافظ - سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آویختن

(تَ) [ په. ]
۱- (مص م.) آویزان کردن.
۲- فرو گذاشتن، پایین انداختن.
۳- حمایل کردن.
۴- دار زدن.
۵- (مص ل.) آویزان شدن.
۶- جنگیدن.
۷- چنگ زدن، تمسک جستن.

دیدگاهتان را بنویسید