دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  شاهنامه فردوسی - پادشاهى منوچهر صد و بيست سال بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گه ره دیر و گهی راه حرم می‌پویم
مقصدم دیر و حرم نیست تو را می‌جویم
«هاتف اصفهانی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اثافی

(اَ) [ ع. ] (اِ.) ج. اثفیّه.
۱- پایه دیگدان، اجاق.
۲- نام چند ستاره‌است مقابل رأس - القدر، شلیاق.
۳- سه سنگ زیر دیگ.
۴- جماعت.

دیدگاهتان را بنویسید