دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  شاهنامه فردوسی - آمدن رستم به شهر سمنگان‏‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شد کهربا به خون جگر لعل آبدار
از می خزان چهرهٔ ما رنگ برنداشت
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آل تمغا

(تَ) [ تر - مغ. ] (اِمر.) مهر سرخ رنگی که پادشاهان مغول بر فرمان‌های خود می‌زدند.

دیدگاهتان را بنویسید