دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  دیوان حافظ - رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شادی کن اگر طالب آسایش خویشی
کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گود

(گَ یا گُ)
۱- (ص.) عمیق، ژرف.
۲- (اِ.) جایی در زورخانه که به شکل‌های چهارگوش و شش گوش ساخته می‌شود برای انجام حرکات ورزشی یا کشتی.

دیدگاهتان را بنویسید