دیوان حافظ – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد







  شاهنامه فردوسی - لشكر كشيدن زال سوى افراسياب
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گریزد از صف ما هر که مرد غوغا نیست
کسی که کشته نشد از قبیلۀ ما نیست
«نظیری نیشابوری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کشامن

(کِ مَ)(ص.) (عا.) جنس کشیدنی، وزن کردنی.

دیدگاهتان را بنویسید