دیوان حافظ – گل بی‌رخ یار خوش نباشد

گل بی‌رخِ یار خوش نباشد
بی‌باده بهار خوش نباشد

طَرفِ چمن و طوافِ بستان
بی‌لاله‌عذار خوش نباشد

رقصیدن سرو و حالتِ گُل
بی‌صوتِ هَزار خوش نباشد

با یارِ شکرلبِ گل‌اندام
بی‌بوس و کنار خوش نباشد

هر نقش که دستِ عقل بندد
جز نقشِ نگار، خوش نباشد

جان نقدِ مُحَقَّر است حافظ
از بهرِ نثار خوش نباشد

دیوان حافظ – گل بی‌رخ یار خوش نباشد

گل بی‌رخ یار خوش نباشد

دیوان حافظ – آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

دیوان حافظ – یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

دیوان حافظ – رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد

دیوان حافظ – اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

دیوان حافظ – به سر جام جم آنگه نظر توانی کرد

دیوان حافظ – خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

دیوان حافظ – خوش آمد گل وز آن خوش‌تر نباشد

دیوان حافظ – صلاح کار کجا و من خراب کجا

شاهنامه فردوسی – پادشاهى نوذر

شاهنامه فردوسی – داستان ضحاك با پدرش

شاهنامه فردوسی – كشته شدن اغريرث به دست برادر

شاهنامه فردوسی – كى‏ قباد

شاهنامه فردوسی – لشكر كشيدن كاوس با رستم‏‏

شاهنامه فردوسی – بازگشتن زال به زابلستان

مقدمه شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی – آمدن افراسياب به ايران زمين

فرهنگ معین

آذری

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ