دیوان حافظ – گل بی‌رخ یار خوش نباشد

گل بی‌رخ یار خوش نباشد

گل بی‌رخِ یار خوش نباشد
بی‌باده بهار خوش نباشد

طَرفِ چمن و طوافِ بستان
بی‌لاله‌عذار خوش نباشد

رقصیدن سرو و حالتِ گُل
بی‌صوتِ هَزار خوش نباشد

با یارِ شکرلبِ گل‌اندام
بی‌بوس و کنار خوش نباشد

هر نقش که دستِ عقل بندد
جز نقشِ نگار، خوش نباشد

جان نقدِ مُحَقَّر است حافظ
از بهرِ نثار خوش نباشد




  دیوان حافظ - یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گیسو بریدن

(بُ دَ) (مص ل.) رسمی در سوگواری که زنان به هنگام عزاداری گیسوی خود را می‌بریدند.

دیدگاهتان را بنویسید