دیوان حافظ –  گر می‌فروش حاجت رندان روا کند

گر می‌فروش حاجت رندان روا کند

گر مِی‌فروش حاجتِ رندان روا کند
ایزد گنه ببخشد و دفعِ بلا کند

ساقی به جامِ عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاوَرَد، که جهان پُر‌بلا کند

حقّا کز این غَمان برسد مژدهٔ امان
گر سالِکی به عهدِ امانت وفا کند

گر رنج پیش‌آید و گر راحت ای حکیم
نسبت مَکُن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فضل نیست
فهمِ ضعیفْ رایْ فضولی چرا کند؟

مطرب بساز پرده که کس بی‌اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سُراید خطا کند

ما را که دردِ عشق و بلای خُمار کُشت
یا وصلِ دوست یا میِ صافی دوا کند

جان رفت در سرِ می و حافظ به عشق سوخت
عیسی‌دَمی کجاست که احیایِ ما کند؟



  دیوان حافظ - به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
«مولانا»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

تیروئید

[ فر. ] (اِ.) غده‌ای است در زیر گلو که ماده‌ای به نام تیروکسین را در خون ترشح می‌کند. بزرگ شدن بیش از اندازه این غده، گواتر نامیده می‌شود. اگر ماده ترشحی این غده کم شود باعث باد کردن پوست بدن می‌شود. بریدن این غده در پستانداران پیش از بلوغ باعث کوتاهی قد و توقف رشد غدد تناسلی می‌شود، سپردیس (فره).

دیدگاهتان را بنویسید