دیوان حافظ – کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح‌بخش و یارِ حورسرشت

گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت

چمن حکایتِ اردیبهشت می‌گوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بِهِشت

به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب
بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغِ کنشت

مَکُن به نامه سیاهی مَلامَتِ منِ مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت؟

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرقِ گناه است می‌رود به بهشت


  دیوان حافظ - جمالت آفتاب هر نظر باد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آقا

[ مغ. ] (اِ.)
۱- برادر بزرگتر، برادر مهتر.
۲- امیر، ارباب، سرور، رییس.
۳- عنوانی است که برای احترام و تفخیم به اول یا آخر اسم کسی می‌افزایند: آقامحمد، محمدآقا. ج. آقایان.

دیدگاهتان را بنویسید