دیوان حافظ – کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح‌بخش و یارِ حورسرشت

گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت

چمن حکایتِ اردیبهشت می‌گوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بِهِشت

به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب
بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغِ کنشت

مَکُن به نامه سیاهی مَلامَتِ منِ مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت؟

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرقِ گناه است می‌رود به بهشت


  شاهنامه فردوسی - نامگذارى رستم
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

الله

(اَ لْ لا) [ ع. ] (اِ.)ایزد، خدا، معبود یگانه. ؛~ُ اعلم خدا داناتر است. (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است). ؛~ اکبر الف - خدا بزرگ تر است. (هنگام تعجب، عصبانیت و تأیید گفته می‌شود). ب - بخشی از اذان و نماز است.

دیدگاهتان را بنویسید