دیوان حافظ – کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشت

کنون که می‌دمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح‌بخش و یارِ حورسرشت

گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت

چمن حکایتِ اردیبهشت می‌گوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بِهِشت

به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب
بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغِ کنشت

مَکُن به نامه سیاهی مَلامَتِ منِ مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت؟

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرقِ گناه است می‌رود به بهشت


  شاهنامه فردوسی - خوان ششم جنگ رستم و ارژنگ ديو
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

درود بر دل من باد کز ستم کیشان
ستم کشید ولی بار منتی نکشید
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

جوزبویا

(جَ یا جُ زِ) (اِمر.) [ معر. ] گیاهی از تیره بسباسه‌ها که درختی است دو پایه به ارتفاع ۸ تا ۱۰ متر، دارای برگ‌های دایمی و کامل و پایا و ساده و متناوب و بیضوی و نوک تیز بدون گوشوارک و نسبتاً ضخیم است ؛ جوزالطیب، بسباسه، گوزبویا، جوزبوآ نیز گویند.

دیدگاهتان را بنویسید