دیوان حافظ – کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد

کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد

کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد
محقَق است که او حاصل بصر دارد

چو خامه در رهِ فرمانِ او، سرِ طاعت
نهاده‌ایم مگر او به تیغ بردارد

کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه
که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد

به پای‌بوس تو دستِ کسی رسید که او
چو آستانه بدین در، همیشه سر دارد

ز زهدِ خشک ملولم‌، کجاست بادهٔ ناب‌؟
که بویِ باده مدامم دماغ تر دارد

ز باده هیچت اگر نیست، این نه بس که تو را
دمی ز وسوسهٔ عقل بی‌خبر دارد؟

کسی که از رهِ تقوا قدم برون ننهاد
به عزمِ میکده اکنون رهِ سفر دارد

دل‌ِ شکستهٔ حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله، داغ هوایی‌، که بر جگر دارد








  شاهنامه فردوسی - پيروزى فريدون بر ضحاك و دست يافتن بر گنجهاى آن
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود
در سایه تو ملک فراغت میسرم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

گوالیدن

(گُ دَ) (مص ل.) رشد کردن، بالیدن.

گوانجی

(گُ) (ص مر.) دلیر، پهلوان.

گوانگله

(گُ لَ یا لِ) (اِ.) تُکمه.

گواه

(گُ) (ص.) شاهد، دلیل، برهان.

گواهی

(~.) (حامص.) شهادت، تأیید و تصدیق درستی یا نادرستی امری.

گواهی خواستن

(~. خا تَ) (مص م.) شاهد خواستن.

گواهی دادن

(~. دَ) (مص ل.)شهادت دادن.

گواهی نامه

(~. مِ) (اِمر.)
۱- پایان نامه تحصیلی.
۲- جواز رانندگی ماشین.

گواچو

(گُ) (اِ.) ریسمانی است که از درختی آویزند و بر آن نشینند و در هوا تاب خورند؛ گواچه، تاب، گازره، بادپیچ.

گواژ

(گَ) (اِ.) مسخرگی، مزاح.

گواژه

(گُ ژَ یا ژِ) (اِ.)
۱- طعنه، سرزنش.
۲- شوخی، مزاح.

گوایی

(گُ) (حامص.) گواهی دادن، شهادت.

گوبروت

(بُ) (ص مر.) احمق، گاوریش.

گوبلن

(لَ) (اِ.) نوعی گلدوزی با نخ ضخیم رنگی روی طرح‌های آماده.

گوت

(گَ یا گُ) [ آرا. سر. تر. ] (اِ.)کفل، سرین.

گوترو

(گُ) (ق مر.) به قیمت مقطوع و بی آنکه وزن کرده یا شمرده شود.

گوتیگ

(گُ تِ) [ فر. ] (اِ.) شیوه معماری اروپای باختری از قرن ۱۲ تا ۱۶ م. که از ویژگی‌های آن تکرار عناصر بلندی ساختمان و به کارگیری تاق‌های نوک تیز و شیشه‌های پر نقش و نگار بود.

گوج

[ تر. ] (اِ.) زور، قدرت.

گوج

(گَ وَ) (اِ.) صمغ درخت.

گوجه

(گُ جِ) (اِ.) درختی است از تیره گل سرخیان که میوه آن کوچک و آبدار، دارای پوست نازک به رنگ سبز یا سرخ و یک هسته سخت است.


دیدگاهتان را بنویسید