دیوان حافظ – چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد





  دیوان حافظ - دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

نفتالین

(نَ) [ فر. ] (اِ.) جسمی است که از قطران زغال سنگ بدست می‌آید جامد و سفید با بلورهای درخشان و بوی نافذ است. در صنایع رنگ سازی و عطرسازی به کار می‌رود. نوع ناخالص و نامرغوب آن برای دفع حشرات مفید است.

دیدگاهتان را بنویسید