دیوان حافظ – چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد





  شاهنامه فردوسی - آبادانى و آرامش شهرها هنگام پادشاهى هوشنگ
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

من اسیرم در کف مهر و وفای خویشتن
ورنه او سنگین دل نامهربانی بیش نیست
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

مهار

(~.) (اِ.) ماهار.
۱- قسمتی که در هواپیما بال‌ها را به هم وصل می‌کند.
۲- چین جلدی موجود در سطح تحتانی آلت مرد در خط وسط و در مجاورت شیار حشفه‌ای قلفه‌ای که در حقیقت دیواره‌ای است که شیار حشفه‌ای قلفه‌ای را به دو قسمت چپ و راست تقسیم می‌کند.
۳- نام هر یک از دو چین مخاطی واقع در خط وسط قسمت دهلیزی دهان و عضلات لب‌ها (بین قوس‌های فکی و عضلات لب‌ها)، مهار لبی.

دیدگاهتان را بنویسید