دیوان حافظ – چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد





  دیوان حافظ - سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

می کند هر قطره اشکی ز داغی داستان
گر چه شمعم شکوه دل را زبانی بیش نیست
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

منگنز

(مَ گَ نِ) [ فر. ] (اِ.) فلزی است با علامت اختصاری Mn سخت، شکننده و سفید مایل به قرمز به صورت پیرولوزیت در طبیعت فراوان است و در برابر هوا بسیار دیر اکسید می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید