دیوان حافظ – چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد





  دیوان حافظ - به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

در حریمش بار دارم لیک در بیرون در
کرده‌ام جا، تا چو آید غیر گویم یار نیست
«هاتف اصفهانی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گاو

(اِ.)
۱- از حیوانات اهلی علفخوار.
۲- نام دومین برج از برج‌های منطقه البروج که خورشید در اردیبهشت ماه در این برج دیده می‌شود، ثور. ؛ ~ ِ پیشانی سفید کنایه از آدم خیلی معروف. ؛ ~ بی شاخ و دم کنایه از: آدم درشت هیکل و بی فرهنگ، شخص ابله. ؛~ کسی زاییدن کنایه از: اتفاق نامساعدی برای کسی افتادن.

دیدگاهتان را بنویسید