دیوان حافظ – چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

چه لطف بود که ناگاه رَشحِهٔ قَلَمَت
حقوقِ خدمتِ ما عرضه کرد بر کرمت

به نوکِ خامه رقم کرده‌ای سلامِ مرا
که کارخانهٔ دوران مباد بی رَقَمَت

نگویم از منِ بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حسابِ خرد نیست سهو بر قَلَمَت

مرا ذلیل مگردان به شکرِ این نعمت
که داشت دولتِ سرمد عزیز و محترمت

بیا که با سرِ زلفت قرار خواهم کرد
که گر سَرَم برود برندارم از قدمت

ز حالِ ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاکِ کشتگانِ غمت

روانِ تشنهٔ ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زُلالِ خِضِر ز جامِ جَمَت

همیشه وقتِ تو ای عیسیِ صبا خوش باد
که جانِ حافظِ دلخسته زنده شد به دَمَت





  دیوان حافظ - ای شاهد قدسی، که کشد بند نقابت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا می‌داری
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کانگورو

(گُ رُ) [ فر. ] (اِ.) پستانداری است از دسته بی جفتان و از راسته کیسه داران علفخوار. کانگورو از پستانداران مخصوص استرالیا است. این حیوان دارای دست‌های کوتاه است که هیچ وقت برای حرکت وی به کار نمی‌رود و فقط جهت گرفتن علف‌ها و شاخ و برگ‌های درختان مورد استفاده قرار می‌گیرد. کانگورو بر روی دو پای خود می‌نشیند و از دم خویش جهت حفظ تعادل در نشستن و جستن نیز استفاده می‌کند. این حیوان در سطح شکمی دارای کیسه‌ای است و در ته کیسه آن غده‌های شیری موجود است. نوزاد کانگورو که در ابتدای تولد به اندازه لوبیایی است به وسیله مادر در ته کیسه قرار داده می‌شود و در همان جا به وسیله غده‌های مترشحه شیر تغذیه می‌گردد و رشد می‌کند و پس از آن که قدری بزرگتر شد از کیسه خارج می‌شود و با مادر چرا می‌کند و در موقع خطر داخل کیسه مادر می‌گردد.

دیدگاهتان را بنویسید