دیوان حافظ – واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند

مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس

توبه‌فرمایان، چرا خود توبه کم‌تر می‌کنند؟

گوییا باور نمی‌دارند روزِ داوری

کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور می‌کنند

یا رب این نُودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان

کاین همه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر می‌کنند

ای گدای خانِقَه، بَرْجَه که در دِیرِ مُغان

می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند

حُسنِ بی‌پایان او، چندان که عاشق می‌کُشد

زمرهٔ دیگر به عشق از غیب سَر بَر می‌کنند

بر درِ می‌خانهٔ عشق ای مَلَک، تسبیح گوی

کاَندر آن جا، طینَتِ آدم مُخَمَّر می‌کنند

صبح‌دم از عرش می‌آمد خروشی، عقل گفت

قُدسیان گویی که شعرِ حافظ از بَر می‌کنند


  دیوان حافظ - مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

امضاء

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص م.) گذرانیدن.
۲- جایز ش مردن.
۳- (اِ.) نام خود را در زیر نوشته‌ای نوشتن ؛ دستینه.

دیدگاهتان را بنویسید