دیوان حافظ –  هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

 هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد

من چو از خاکِ لحد لاله‌صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد

تو خود ای گوهرِ یک‌دانه کجایی آخِر
کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد

از بُنِ هر مژه‌ام آب روان است بیا
اگرت میلِ لبِ جوی و تماشا باشد

چون گل و مِی دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد

ظِلِّ مَمدودِ خَمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفتِ نرگسِ رعنا باشد





  دیوان حافظ - پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

جز نقد جان به دست ندارم شراب کو
کان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثار
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یاقوتی

۱ - (اِ.) نوعی از انگور که دانه‌های آن ریز و سرخ رنگ است.
۲- (ص نسب.) به رنگ یاقوت.

دیدگاهتان را بنویسید