دیوان حافظ – هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد

هر آن که جانبِ اهلِ خدا نگه دارد
خُداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست
که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد

دلا مَعاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دستِ دعا نگه دارد

گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد

صبا بر آن سرِ زلف ار دلِ مرا بینی
ز رویِ لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دستِ بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد

سر و زر و دل و جانم فدایِ آن یاری
که حقِّ صحبتِ مهر و وفا نگه دارد

غبارِ راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیمِ صبا نگه دارد







  دیوان حافظ - عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گران

(گِ) [ په. ] (ص.)
۱- سنگین، ثقیل.
۲- پربها.
۳- بسیار، بی شمار.
۴- سنگینی، سنگینی غم.
۵- ناگوار، ناپسند.
۶- طاقت فرسا، مشکل.
۷- عظیم، بزرگ.
۸- مؤثر، کاری.

دیدگاهتان را بنویسید