دیوان حافظ –  نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟
تا همه صومعه‌داران پیِ کاری گیرند

مصلحت‌دیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند

خوش گرفتند حریفان سرِ زلفِ ساقی
گر فَلَکْشان بِگُذارَد که قراری گیرند

قوَّتِ بازویِ پرهیز به خوبان مفروش
که در این خیل حِصاری به سواری گیرند

یا‌رَب این بَچِّهٔ تُرکان چه دلیرند به خون
که به تیرِ مُژه، هر لحظه شکاری گیرند

رقص بر شعرِ تر و نالهٔ نِی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دستِ نگاری گیرند

حافظ اَبنایِ زمان را غمِ مسکینان نیست
زین میان گر بتوان به که کناری گیرند


  شاهنامه فردوسی - آمدن رستم به شهر سمنگان‏‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

یاخته

(تِ)
۱- (ص مف.) آخته، بیرون کشیده.
۲- (اِ.) سلول، سلول بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می‌باشد. یاخته‌ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی می‌باشند.

دیدگاهتان را بنویسید