دیوان حافظ – مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد

مژده ای دل که دگر بادِ صبا بازآمد
هدهد خوش‌خبر از طَرْفِ سبا بازآمد

برکش ای مرغِ سحر نغمهٔ داوودی باز
که سلیمانِ گل از بادِ هوا بازآمد

عارفی کو که کُنَد فَهْم زبانِ سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد

مردمی کرد و کرم لطفِ خداداد به من
کـ‌آن بتِ ماه‌رخ از راهِ وفا بازآمد

لاله بویِ میِ نوشین بشنید از دمِ صبح
داغ‌دل بود، به امّیدِ دوا بازآمد

چشمِ من در رهِ این قافلهٔ راه بماند
تا به گوشِ دلم آوازِ دَرا بازآمد

گرچه حافظ دَرِ رَنجِش زد و پیمان بِشکست
لطفِ او بین که به لطف از درِ ما بازآمد



  شاهنامه فردوسی - گرفتار شدن نوذر به دست افراسياب
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

امروز پاس صحبت یار قدیم دار
فردا چه سود که بگویند حبیب رفت
«مولانا»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اجاق

(اُ) [ تر. ] (اِ.)
۱- دیگدان، آتشدان.
۲- دودمان، خاندان.
۳- صاحب کرامات و کشف. ؛ ~گاز نوعی اجاق که سوخت آن گاز متان است. ؛ ~برقی نوعی اجاق که با نیروی برق گرما تولید می‌کند و مثل اجاق گاز برای پختن غذا و جز آن به کار می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید