دیوان حافظ – مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز الست

من همان دم که وضو ساختم از چشمهٔ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست

کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست

به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست

جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان، خوشتر از این غنچه نبست

حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست

  شاهنامه فردوسی - راى زدن سام با موبدان بر كار زال
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

رطل گرانم ده ای مرید خرابات
شادی شیخی که خانقاه ندارد
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

چپ

(چَ)
۱- (ص. ق.) کج، ناراست.
۲- (ص.) واژگون.
۳- لوچ، دو بین.
۴- کسی که با دست چپ کار می‌کند.
۵- (اِ.) طرف چپ.
۶- اصطلاحی سیاسی و آن عنوانی است برای تمام کسانی که در مرام‌های سیاسی خود خواستار دگرگونی‌ها و تحولات انقلابی و تند می‌باشند. این اصطلاح از انقلاب فرانسه گرفته شده‌است چون در مجمع ملی آن نمایندگان انقلابی تندرو در طرف چپ و محافظه کارها در طرف راست می‌نشستند. ؛~ افتادن با کسی کنایه از: با کسی بد شدن.

دیدگاهتان را بنویسید