دیوان حافظ – مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند

مرا به رندی و عشق، آن فضول عیب کُنَد
که اعتراض بر اسرارِ علمِ غیب کُنَد

کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه
که هر که بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کُنَد

ز عطرِ حورِ بهشت آن نَفَس برآید بوی
که خاکِ میکدهٔ ما عَبیر جِیب کُنَد

چنان زَنَد رَهِ اسلام غمزهٔ ساقی
که اجتناب ز صهبا، مگر صُهیب کُنَد

کلیدِ گنجِ سعادت قبولِ اهلِ دل است
مباد آن که در این نکته شَکُّ و رِیب کُنَد

شبانِ وادیِ اِیمن گَهی رسد به مراد
که چند سال به جان، خدمتِ شُعیب کند

ز دیده خون بِچکانَد فِسانهٔ حافظ
چو یادِ وقتِ زمانِ شَباب و شِیب کُنَد


  دیوان حافظ - عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

گرفت دامن من اشک و بر درش بنشاند
کجا روم ز درد او که خون گرفت مرا
«سلمان ساوجی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

اعلامیه حقوق بشر

(~ حُ قِ بَ شَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) اعلامیه‌ای است شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده که در آن به حقوق افراد انسانی بدون توجه به نژاد، رنگ، جنس و... اشاره شده‌است. اساس این اعلامیه همان «اعلامیه حقوق بشر» در مقدمه قانون اساسی ۱۷۹۱ فرانسه می‌باشد. در سال ۱۹۴۸، مجمع عمومی سازمان ملل اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب و اعلام نمود، و از کلیه کشورهای عضو دعوت کرد که متن اعلامیه را منتشر کرده موجبات پخش و انتشار و تفسیر آن را مخصوصاً در مدارس و موسسات تربیتی و فرهنگی فراهم سازند. ماده اول آن می‌گوید که: «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و همه دارای عقل و وجدان می‌باشند. و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند».

دیدگاهتان را بنویسید