دیوان حافظ – ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است

گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است

افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
تحریرِ خیالِ خطِ او نقشِ بر آب است

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیلِ دمادم که در این منزلِ خواب است

معشوق عیان می‌گذرد بر تو، ولیکن
اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است

گل بر رخِ رنگین تو تا لطفِ عرق دید
در آتشِ شوق از غمِ دل، غرقِ گلاب است

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم
دست از سرِ آبی که جهان جمله سراب است

در کُنجِ دِماغم مطلب جای نصیحت
کـ‌این گوشه پر از زمزمهٔ چنگ و رَباب است

حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز
بس طُورِ عجب لازمِ ایامِ شباب است




در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

گلنار

(~.) (اِمر.)
۱- گل انار.
۲- هر گل سرخ صد برگ.

گلناری

(~.)
۱- (ص.) هرآنچه به رنگ گلنار بود.
۲- (اِمر.) نوعی یاقوت ک ه رنگش مانند گل انار می‌باشد.

گلنگدن

(گَ لَ گَ دَ) [ تر. ] (اِمر.) شیئی فلزی در تفنگ و تیربارها که متصل به محفظه فشنگ است و با حرکت دادن و پیچانیدن آن فشنگ به محفظه وارد و یا پوکه فشنگ از محفظه انتهای آن خارج ...

گله

(~.) (اِ.) دانه انگور که از خوشه جدا شده باشد.

گله

(گِ لِ یا لَ) [ په. ] (اِ.) شکایت، شکوه، اظهار دلتنگی و عدم رضایت.

گله

(گُ لِ یا لَ) (اِ.) زلف پیچیده و مجعد زنان چون موی زنگی.

گله

(~.) پارچه‌ای که بر سقف خانه‌ها مانند سایبان بندند؛ آسمانگیر.

گله

(~.) (اِ.) (عا.) گوشه.

گله

(~.) (اِ.) توده (هرچیز).

گله

(گَ لَّ یا لُِ) (اِ.) رمه، رمه گاو و گوسفند.

گله

(~.) (اِ.) راهی که در میان دو کوه واقع شده باشد.

گله به گله

(گُ لِ. بِ. گُ لِ) (ق.) (عا.) جابه جا، همه جا.

گله دار

(گَ لَّ یا لُِ) (ص فا.) دارنده گله (گاو و گوسفند و غیره)، آن که گله را نگهبانی کند و پرورش دهد.

گله مند

(~. مَ) (ص.) دارای گله و شکایت، دارای آمادگی برای گله کردن.

گله گزاری

(گِ لِ. گُ) (حامص.) شکایت کردن، شکوه کردن.

گلو

(گِ یا گَ) (اِ.)
۱- قسمت جلوی گردن، مجرای غذا و هوا در درون گردن، حلق.
۲- لوله یا مجرای باریکی که یک مخزن را به دهانه پیوند می‌دهد (فنی). ؛ ~پیش چیزی (کسی) گیر کردن (کن.) سخت خواهان ...

گلو تر کردن

(~. تَ. کَ دَ)(مص ل.)نوشیدن.

گلو پاره کردن

(~. رِ. کَ دَ) (مص ل.) فریاد زدن.

گلوبند

(~. بَ) (اِمر.)
۱- گردن بند، سینه - ریز.
۲- دستمال گردن.

گلوله

(گُ لِ) (اِ.)
۱- هرچیز گرد و گلوله مانند.
۲- فشنگ، جسمی ساخته شده از سرب که برای تیراندازی در سلاح‌های گرم به کار می‌رود.


دیدگاهتان را بنویسید