دیوان حافظ – ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی‌ست

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی‌ست

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی‌ست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی‌ست؟

مردم دیده ز لطفِ رخِ او در رخِ او
عکس خود دید، گمان برد که مشکین خالی‌ست

می‌چکد شیر هنوز از لبِ هم‌چون شکرش
گر چه در شیوه‌گری هر مژه‌اش قَتّالی‌ست

ای که انگشت‌نمایی به کرم در همه شهر
وه که در کارِ غریبان، عَجَبَت اِهمالی‌ست

بعد از اینم نَبُوَد شائبه در جوهرِ فرد
که دهانِ تو در این نکته خوش استدلالی‌ست

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیّتِ خیر مگردان که مبارک فالی‌ست

کوهِ اندوهِ فراقت به چه حالت بکِشد؟
حافظِ خسته که از ناله تنش چون نالی‌ست




  دیوان حافظ - بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

صائب ز بس تردد خاطر، که نیست باد!
در خانه‌ایم و رنج سفر می‌بریم ما
«صائب تبریزی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

گمرک

(گُ رُ) (اِ.) [ مأخوذ از ترکی ]
۱- اداره‌ای که مأمور مراقبت از ورود و خروج کالاها (بر اساس قانون واردات و صادرات) و دریافت حقوق گمرکی از دارندگان آن هاست.
۲- هزینه‌ها و حقوق گمرکی.

دیدگاهتان را بنویسید