دیوان حافظ – قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود

قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود

قتلِ این خسته به شمشیرِ تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دلِ بی‌رحمِ تو تقصیر نبود

منِ دیوانه چو زلفِ تو رها می‌کردم
هیچ لایق‌ترم از حلقهٔ زنجیر نبود

یا رب این آینهٔ حُسن چه جوهر دارد؟
که در او آهِ مرا قُوَّتِ تأثیر نبود

سر ز حسرت به درِ میکده‌ها بَرکردم
چون شناسایِ تو در صومعه یک پیر نبود

نازنین‌تر ز قَدَت در چمنِ ناز نَرُست
خوش‌تر از نقشِ تو در عالمِ تصویر نبود

تا مگر همچو صبا باز به کویِ تو رَسَم
حاصلم دوش به جز نالهٔ شبگیر نبود

آن کشیدم ز تو ای آتشِ هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دستِ تو تدبیر نبود

آیتی بود عذابْ اَنْدُهِ حافظ بی تو
که بَرِ هیچ کَسَش حاجتِ تفسیر نبود




  شاهنامه فردوسی - پند دادن زال كاوس را
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

ما عیب کس به مستی و رندی نمی‌کنیم
لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

چاودار

(اِ.) گیاهی از نوع غلات که ارتفاعش تا دو متر هم می‌رسد. خوشه‌های دراز و برگ‌های پهن دارد. بیشتر در زمین‌های خشک و آهکی می‌روید، دانه‌هایش برای تهیه آرد و نان به کار می‌رود.

دیدگاهتان را بنویسید