دیوان حافظ – غلام نرگس مست تو تاجدارانند

غلام نرگس مست تو تاجدارانند

غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند
خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند

تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند

ز زیرِ زلفِ دوتا چون گذر کُنی بِنْگر
که از یَمین و یَسارت چه سوگوارانند

گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تَطاوُلِ زلفت چه بی‌قرارانند

نصیبِ ماست بهشت ای خداشناس برو
که مُستَحَقِّ کرامت گناهکارانند

نه من بر آن گُلِ عارض غزل سُرایم و بس
که عَندَلیبِ تو از هر طرف هزارانند

تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من
پیاده می‌روم و هَمرَهان سوارانند

بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کآنجا سیاه کارانند

خلاصِ حافظ از آن زلفِ تابدار مباد
که بستگانِ کمندِ تو رستگارانند



  دیوان حافظ - تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

صوف برکش ز سر و باده صافی درکش
سیم درباز و به زر سیمبری در بر گیر
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آذربو

(~.) (اِمر.) = آذربویه: گیاهی است جزو تیره اسفناج و خودرو است و برگ‌های ریز به هم فشرده دارد. ریشه آن را گلیم شوی یا چوبک اشنان گویند.

دیدگاهتان را بنویسید