دیوان حافظ – صوفی بیا که آینه صافیست جام را

صوفی بیا که آینه صافیست جام را

صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعل‌فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی‌مقام را

عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین
کآنجا همیشه باد به دست است، دام را

در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه‌سر مکن هنری ننگ و نام را

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را

حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را




  شاهنامه فردوسی - فرستادن افراسياب بارمان و هومان را به نزديك سهراب‏
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

کاکوتی

(اِ.) گیاهی است از تیره نعناعیان که برخی گونه‌هایش به صورت درختچه می‌باشند و برخی هم علفی است. چون بوی بسیار مطبوعی دارد از آن برای خوشبو کردن ماست و دوغ استفاده می‌کنند. کاکوتی مقوی معده‌است.

دیدگاهتان را بنویسید