دیوان حافظ – صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

صوفی از پرتو مِی رازِ نهانی دانست
گوهرِ هر کس از این لعل، توانی دانست

قدر مجموعهٔ گل، مرغِ سَحَر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست

عرضه کردم دو جهان بر دلِ کاراُفتاده
به جز از عشقِ تو باقی همه فانی دانست

آن شد اکنون که ز اَبنایِ عَوام اندیشم
مُحتَسِب نیز در این عیشِ نهانی دانست

دل‌بر، آسایش ما مَصلحتِ وقت ندید
ور نه از جانبِ ما دل‌نگرانی دانست

سنگ و گِل را کُنَد از یُمنِ نظر لعل و عقیق
هر که قَدرِ نفسِ بادِ یمانی دانست

ای که از دفترِ عقل، آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تَحقیق ندانی دانست

مِی بیاور که ننازد به گلِ باغِ جهان
هر که غارت‌گریِ بادِ خزانی دانست

حافظ این گوهرِ مَنظوم که از طَبع اَنگیخت
زَ اثرِ تربیتِ آصِفِ ثانی دانست





  دیوان حافظ - سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی
تا خواجه می خورد به غزل‌های پهلوی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آن

۱ - پسوند دال بر زمان: بامدادان، ناگاهان.
۲- پسوند دال بر مکان و موطن: گیلان، یونان، ایران، دیلمان.
۳- پسوند حاصل مصدر است در آخر ریشه فعل: چادردران کردن، راه جامه دران.
۴- پسوند دال بر کثرت و استمرار در آخر اسم فاعل (مرخم.): درم - ریزان، گلریزان.
۵- پسوند صفت فاعلی در آخر ریشه فعل = مفرد امر حاضر: خرامان، روان، نگران.
۶- پسوند دال بر نسبت بنوت و فرزندی: اردشیر بابکان (اردشیر پسر بابک)، خسرو قبادان (خسرو پسر قباد).
۷- پسوند دال بر جشن و آذین و شادمانی و سوگ: آشتی کنان، آینه بندان.
۸- گاه به آخر صفات پیوندد و تغییری در معنی و نوع کلمه نمی‌دهد: شادان، آبادان.
۹- پسوند جمع: یکی از دو علامت جمع پارسی است و آن در موارد ذیل به کار رود: الف: جانداران (انسان و حیوان) و نام اقوام و ملل به «ان» نیز جمع بسته شوند: مردان، اسبان، ترکان. ب: بعضی اعضای بدن (که زوج و متعدد باشند) علاوه بر «ها» به «ان» نیز جمع بسته شوند: چشمان، ابروان. ج: کلمات ذیل دال بر زمان: علاوه بر «ها» به «ان» جمع بسته شوند: روزگاران، روزان، شبان.

دیدگاهتان را بنویسید