دیوان حافظ – صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا

چه نسبت است به‌ رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا

ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟
چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا

چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا

مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی‌ رَوی ای دل بدین شتاب کجا

بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
  دیوان حافظ -  دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

برای

(بَ یِ) (حراض.)
۱- به علت، به سبب، به جهت (تعلیل را رساند).
۲- به خاطر.
۳- به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی).
۴- در برابر (در بیان برابری و تقابل ارزش و مقدار چیزی).
۵- در مدت زمان، به مدت.
۶- نسبت به (در بیان رابطه و نسبت میان دو امر).

دیدگاهتان را بنویسید