(تَ دُ) [ ع. ] (مص ل.) پشت سر هم قرار گرفتن، پیاپی شدن.

(تَ) (اِ.)
۱- زینت.
۲- نقش و نگار پارچه.
۳- ابزاری در بنُایی که به وسیله آن ناهمواری سطح چیزی را مشخص می‌کنند.
۴- مانده، تتمه.
۵- تفاوت بین کل اقلام بستانکار و بدهکار در هر حساب (حسابداری).

(~.) [ په. ] (اِ.) پارچه ابریشمی.

(~. کَ دَ) (مص م.) تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی و برطرف کردن آن.

(~. مِ یا مَ) (اِمر.) بیلان ؛ نوشته‌ای که در آن میزان درآمد، دارایی، بدهی و بستانکاری یک مؤسسه در یک دوره معین در آن ثبت شده باشد.

(تَ) [ په. ] (اِ.)
۱- ابزاری برای وزن کردن اجسام.
۲- نام هفتمین برج از دوازده برج منطقه البروج که خورشید در حرکت ظاهری خود مهر ماه در این برج دیده می‌شود.

(تُ) [ ع. ] (اِ.) ج. تُرُس. زمین سخت و محکم.

(تِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- بهارخواب.
۲- ایوان وسیع، مهتابی.

(تِ) [ انگ. ] (اِ.) اتحادیه‌ای مرکب از چند مؤسسه صنعتی یا مالی برای در دست گرفتن قیمت‌ها و کاستن از میزان رقابت‌ها.

(تَ سُ) [ ع. ] (مص ل.) انتقال یافتن نفس انسانی به جسم معدنی.

(تَ ش ِ) (اِ.)
۱- تراشیده شده، براده.
۲- قاچ (هندوانه یا خربزه).
۳- قطعه کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانه‌ها به کار رود. (فره).

(تَ دَ) (مص م.)
۱- ستردن موی به وسیله تیغ از بدن.
۲- سابیدن چوب یا فلز به وسیله سوهان یا رنده.

(تَ دِ) (ص مف.) هرچیزی که آن را تراش داده باشند مانند: چوب، تخته و غیره.

(تَ) [ ع. ] (مص ل.) از هم خشنود شدن.

(تَ فُ) [ ع. ] (مص ل.) با هم به پیش قاضی رفتن.

(تَ فُ) (مص ل.) با هم دوست شدن.

(تِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان، شدآمد (فره).
۲- راه بندان.

(تِ) [ فر. ] (اِ.) خانه‌های ریز روی عکس، شیشه و غیره.

(تِ) [ انگ. ] (اِ.) نوعی وسیله نقلیه عمومی که روی خط‌های آهن در سطح شهر با نیروی برق حرکت می‌کند، قطار خیابانی (فره).

(تِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- عبور کالا از کشوری به کشور دیگر بدون پرداخت گمرگ.
۲- بخشی از جابه جایی مسافر و کالا بین مبدأ و مقصد که مستلزم عبور از کشور ثالث باشد، گذری. (فره).