دیوان حافظ – صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا

چه نسبت است به‌ رندی صَلاح و تقوا را
سماعِ وَعظ کجا نغمهٔ رَباب کجا

ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟
چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا

چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا

مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است
کجا همی‌ رَوی ای دل بدین شتاب کجا

بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
  دیوان حافظ - عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی
گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانه‌ام
«رهی معیری»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

اگر

(اَ گَ) (حر.)
۱- شرط را می‌رساند.
۲- که، همانا.
۳- یا.

اگزما

(اِ زِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری جلدی که عوارض آن عبارت است از تورم پوست و سرخ شدن آن و بروز تاول‌های ریز که بعد از پوسته شدن خارش بسیار دارد و گاهی تاول‌ها آب پس می‌دهد.

اگزوز

(اِ زُ) [ انگ. ] (اِ.) = اکزوز:
۱- دود حاصل از احتراق بنزین در ماشین.
۲- تخلیه.
۳- (عا.) تمام مسیر دود مذکور را گویند.

اگزیستانسیالیست

(اِ) [ فر - انگ. ] (ص.) معتقد به فلسفه اگزیستانسیالیسم.

اگزیستانسیالیسم

(~.) [ فر - انگ. ] (اِ.) اصالت وجود، تقدم وجود، نام مکتبی فلسفی که هستی انسان را مرکز و غایت همه مسائل می‌داند. و عقیده دارد که چون هر انسانی وجود خاص خود را دارد با مفاهیم فلسفی ...

ای

(اِ یا اَ) [ ع - فا. ] (صت. حر.) علامت ندا است که پیش از اسم درآید: ای حسن، ای پسر.

ای والله

(اِ وَ لْ لا) [ ع. ] (جمله)
۱- آفرین، بارک الله.
۲- درست است، راست است، همین طور است.

ایا

( اَ ) حرف ندا به معنای «ای».

ایاب

( اِ ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) برگشتن، باز آمدن.
۲- (اِمص.) بازگشت.

ایادی

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ ایدی ؛ ججِ یَد.
۱- دست‌ها.
۲- دستیاران.
۳- نعمت‌ها.

ایار

( اَ ) (اِ.) یکی از ماه‌های سریانی مطابق با ماه سوم بهار.

ایاز

( اَ ) (اِ.) = ایاس:
۱- نسیم، باد خنک.
۲- شبنم.

ایازی

(اَ) (اِ.) = ایاسی: نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند.

ایاغ

( اَ ) [ تر. ] (اِ.) = ایاغ:
۱- هم پیاله.
۲- ساغر، پیاله شرابخوری.
۳- دوست و رفیق.

ایاقی

(اَ) [ ع. فا. ] (ص نسب.) آبدار، شرابدار، آشپز، سفره چی، خدمتکار.

ایالت

(اِ لَ) [ ع. ]
۱- (مص ل.) اداره کردن، حکومت کردن.
۲- (اِمص.) فرمانروایی، حکومت.
۳- (اِ.) استان. ج. ایالات.

ایام

(اَ یّ) [ ع. ] (اِ.) جِ یوم.
۱- روزها.
۲- روزگارها، دوران.

ایام البیض

(اَ یّ مُ لْ بَ یْ) [ ع. ] (اِمر.) سه روز از ماه که تمام شب‌های آن روشن است و آن سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه باشد.

ایام الله

(~. لا) [ ع. ] (اِ.) روزهایی که از نظر مذهبی و اعتقادی مهم اند. مانند روز عاشورا.

ایامی

(اَ ما) [ ع. ] جِ ایم ؛ بیوه گان، بیوه زنان، زنان بی شوی.


دیدگاهتان را بنویسید