دیوان حافظ – صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است

صَحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است
وقتِ گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است

از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌شود
آری آری طیبِ اَنفاسِ هواداران خوش است

ناگشوده گُل نِقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگِ دل اَفکاران خوش است

مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ عشق
دوست را با نالهٔ شب‌های بیداران خوش است

نیست در بازارِ عالَم خوشدلی ور زان که هست
شیوهٔ رندی و خوش باشیِ عیاران خوش است

از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دِیرِ کهن، کارِ سبکباران خوش است

حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست
تا نپنداری که احوالِ جهان داران خوش است






  شاهنامه فردوسی - رفتن سام به جنگ مهراب
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
«سعدی»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

ملکه

(~.) [ ع. ملکه ] (اِ.)
۱- زن پادشاه، شهبانو.
۲- زنی که پادشاه باشد.
۳- زنی که نمونه بارز یک خصوصیت ظاهری یا باطنی است: ملکه عصمت، ملکه زیبایی و مانند آن.
۴- جنس ماده بالغ و بارور در جامعه حشره‌های اجتماعی (زنبور عسل، موریانه، مورچه) که کار تخمگذاری را انجام می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید