دیوان حافظ – شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست
صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست

اساسِ توبه که در محکمی چو سنگ نُمود
ببین که جامِ زُجاجی چه طُرفه‌اش بشکست

بیار باده که در بارگاهِ استغنا
چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست

از این رِباط دو در، چون ضرورت است رَحیل
رِواق و طاقِ معیشت، چه سربلند و چه پست

مقام عیش میسر نمی‌شود بی‌رنج
بلی به حکمِ بلا بسته‌اند عهدِ الست

به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می‌باش
که نیستی است سرانجامِ هر کمال که هست

شکوهِ آصِفی و اسبِ باد و منطقِ طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نبست

به بال و پَر مرو از ره که تیرِ پرتابی
هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست

زبانِ کِلکِ تو حافظ چه شُکرِ آن گوید
که گفتهٔ سخنت می‌برند دست به دست


  دیوان حافظ - صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید

آب نبات

(نَ) (اِمر.) نوعی شیرینی که با شیره شکر سازند. ؛ ~ چوبی آب نبات مخصوص کودکان که معمولاً دسته چوبی یا پلاستیکی دارد. ؛ ~ قیچی آب نباتی که پیش از سرد شدن آن را به صورت مفتول باریکی درمی آورند و با قیچی به قطعات کوچک تقسیم می‌کنند. ؛ ~ کشی آب نباتی که هنگام خوردن یا گاز زدن کِش می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید