دیوان حافظ – سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

سَمَن‌بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند
پری‌رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند

به فِتراکِ جفا دل‌ها چو بربندند، بربندند
ز زلفِ عَنبرین جان‌ها چو بگشایند، بفشانند

به عمری یک نَفَس با ما چو بنشینند، برخیزند
نهالِ شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند

سرشکِ گوشه‌گیران را چو دریابند، دُر یابند
رخِ مِهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند

ز چشمم لَعْلِ رُمّانی چو می‌خندند، می‌بارند
ز رویم رازِ پنهانی چو می‌بینند، می‌خوانند

دوایِ دَردِ عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند، می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند
که با این دَرد اگر دربند درمانند، در مانند



  دیوان حافظ -  گر می‌فروش حاجت رندان روا کند
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
«حافظ»

فرهنگ معین

واژه مورد نظر خود را جستجو کنید
جستجوی واژه

لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

تریان

(تَ یا تِ) (اِ.)
۱- طبق چوبین.
۲- طبقی که از شاخ بید بافند.

تریاک

(تَ)(اِ.)۱ - پادزهر.
۲- شیره‌ای است که از تیغ زدن غوزه گیاه خشخاش به دست می‌آید.

تریبه

(تَ بَ یا بِ) [ ع. تریبه ] (اِ.) استخوان سینه، جناغ ؛ ج. ترایب. (ترائب.)

تریت

(تَ یا تِ) (اِ.) = ترید: ریز کردن نان در دوغ، شیر، آب گوشت و مانند آن.

تریج

(تِ) (اِ.) لبه پایین جامه و قبا، تریز، تیریز.

تریشه

(تَ ش ِ) (اِ.) تراشه ؛ هر چیز خرده ریز مانند خرده کاغذ، چوب و...

تریشین

(تِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از کرم‌های طفیلی از خانواده نماتودها که در انسان مرض تریشینوز را به وجود می‌آورد. این جانور کرم کوچک نخی شکل و باریکی است که حداکثر طولش در حدود ۶ میلیمتر است.

تریل

(تِ رِ) [ انگ. ] (اِ.) نوعی موتور سیکلت پر قدرت با چرخ‌های بزرگ و لاستیک آجدار جهت مسابقه و رانندگی در مسیرهای ناهموار و گل آلود.

تریلوژی

(تِ لُ) [ فر. ] (اِ.) اثری دارای سه بخش مستقل ولی مضمونی واحد و ارتباطی نزدیک به هم، سه بخشی.

تریلی

(تِ رِ) [ انگ. ] (اِ.) = تریلر:
۱- کامیونی با کفه بارگیر طویل و مجزا که به پشت آن بسته می‌شود جهت حمل بارهای حجیم و سنگین.
۲- وسیله باربری چرخ داری که آن را به پشت ماشین یا تراکتور می‌بندند ...

تریلیون

(تِ) [ فر. ] (اِ.) عددی معادل یک میلیارد میلیارد.

ترینه

(تَ نِ) نک ترخوانه.

تریو

(تِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- قطعه‌ای که برای سه ساز یا سه نوازنده ساخته شده باشد.
۲- آواز سه نفری.

تریو

(تَ) (اِ.) پارچه و جامه سفید باریک.

تریوه

(تَ رِ وَ) (اِ.) راه ناهموار و پست و بلند.

تریکو

(تِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی پارچه که از نخ‌های معمولاً پشمی یا الیاف مصنوعی بافته می‌شود و به صورت کشباف است.

تز

(تَ) (اِ.) پرنده‌ای به اندازه گنجشک که آوازی خوش دارد؛ صعوه.

تز

(تَ) (اِ.) داندانه کلید، پره کلید.

تز

(~.) (ص.) تاس، کچل.

تز

(تِ) [ فر. ] (اِ.) پایان نامه ؛ رساله‌ای که دانشجو پس از به پایان رساندن تحصیلات در رشته تحصیلی خود می‌نویسد.


دیدگاهتان را بنویسید